البته قبل از ورود به این موضوع، قسمتهایی از صحبتهای استاد دکتر صبور اردوبادی با موضوع «سوابق انس با استاد شهریار» را که دوستان از سخنرانیهای ایشان به صورت قلمی پیاده کردهاند را خدمت عزیزان ارائه میدهیم:
سوابق انس با استاد شهریار از زبان خود استاد؟!
هر چند به توفیق الهی توانستم از سال 1341 خورشیدی همزمان با تأسیس انجمن علمی ـ مذهبی دانشگاه تبریز و آغاز سلسله تألیفاتم بر حول محور «احیا فرهنگ اسلامی به زبان علم روز» که سهم اعظم نیمه دوم عمر و دوران شبابم را به خود اختصاص داد اما از آنجا که از یک ذوق سلیم فطری خدادادی بسیار قوی برخوردار بودم از همان دوران طفولیت (از دبستان و دبیرستان و بعد) با مقامات موسیقی ایرانی عمیقاً آشنا شده و در تحصیل موسیقی اصیل ـ از برکت استادان موسیقی ایرانی ـ با تلاش بسیار، موفقیت به همراه داشت و به مراتبی از آهنگسازی واقعی (نه امروزی) رسیدم که برخی از نوارهایم با تمام نقایص موجود آن روز از لحاظ لوازم صوتی (قبل از سالهای 1330 و بعد)، اینک موجود است و سبک و ارزش هنری آنها، اساتید فن معاصر را مجذوب و مبهوت خود کردهاند چرا که در این آثار علاوه بر روح لطیف ایرانی، تکنیکهایی برای اولین بار بکار برده بودم که اساتید فن از اجرایش عاجز بودند. استعداد سرشارم به موسیقی مرا به شدت به سوی صفحات گرامافون و سازهای اساتید موسیقی ایرانی جلب کرد و در اثر آهنگهای زیبای بسیار متنوع آن اساتید، مستقیم (حضوری) و غیرمستقیم (از صفحات گرامافون) زحمات ده ـ بیست سالۀ تحصیل موسیقی برای دیگران را، برای من کمتر از دو سال فراهم ساخت و به خوبی توانستم آثار ساز مرحوم استاد کلنل وزیری و حاجی علی اکبر شهنازی را اجرا کنم اما معذلک با درک بنبستهای عالم هنری، به توفیق الهی میل و علاقه خود را معطوف به علوم و حقایقی کردم که توانستم در عین مجذوبیت به موسیقی از خرمن دانش اهل بصیرت نیز برخوردار شوم و البته آگاهی و آشنائیم با روح موسیقی ایرانی مدیون برخورداری کامل از آثار هنری شخصیتهایی مانند استاد کلنل وزیری (علینقی) ـ حاجی علی اکبر شهنازی ـ عبدالحسین شهنازی ـ یحیی خان زرپنجه ـ ابوالحسن صبا ـ ابوالحسن اقبال آذر و عدهای دیگر از پیشکسوتان موسیقی ایرانی و جلیل شهناز ـ محمدرضا شجریان و گروه معدود دیگر که مجموعاً در احیاء معنویت روح موسیقی ایرانی گامهای بلندی برداشتند بود، از سوی دیگر یکنواختی دستگاههای موسیقی ایرانی و غیرقابل تکراری زیاد و به دلخواه، مرا با یک راز نهفته عالم هنر آشنا کرد و آن، «بنبست قهری عالم هنر» که پس از مدتها جستجو در کشف این راز بالاخره برتری عالم دانش بر عالم هنر را به من معلوم کرد به طوری که پس از سعی و تلاش بسیار یک افق روشن به لطف الهی، از نوع دانش و حقوق، یأس و نومیدی شدیدم از جهان هنر را به یک نور امید درخشانی تبدیل کرد و توفیق درک علوم و حقایق والای خدادادی سبب شد که عالم هنر (از جمله موسیقی) در نظرم محدود و محقّر نماید و از سال 1341 بقیه عمر را تماماً صرف تألیفات مهم بیسابقه نمودم برحول “احیاء فرهنگ اسلامی به زبان علم روز” که بالغ بر هشتاد جلد منتشر شده و نشده.
از سوی دیگر آشنایی با استاد شهریار از سالهای 1330 خورشیدی یکی از فواید آشنائیم با عالم هنر بود و چون خود استاد شهریار سالیان درازی در تهران از معروفترین اساتید موسیقی بودند در اولین برخوردش با یکی دو اثرم به شدت مجذوب آنها گردید به طوری که اظهار عشق و علاقهشان به این آثار بیسابقه، در نوارهای ضبط شده موجود است از آن جمله نوار مورخه تیرماه 1336 که علاوه بر احیاء روح موسیقی ایرانی در اجرای بیات ترک و یا ماهور، از آنجا که از تکنیک برتر بیسابقهای نیز همراه بودند به شدت مورد توجه و علاقه استاد شهریار واقع گردید که همراه هستند با شعر خواندن خودشان .